نوشته شده توسط : دل سوخته

امروز عجب روزی بود . یه روز عجیب یا بهتر بگم عجیب ترین روز تو عمرم

تا حالا اینطور نشده بودم . نمیدونم شاید یه تلنگر یه اشاره یه هشدار یا

هر اسمی دگه که بشه روش گذاشت .

تا این هنگام که از خدا خدا عمر گرفتم آبروی هیچکسی رو نبردم .همیشه

سعی داشتم مردم دار باشم و حفظ آبرو کنم .

به خدا اگه دوست داشتمت بخاطر خودت بود . بخاطر وجودت .بخاطر محبت هات

قبول دارم که کم کم داشت سرعت بیشتر میشد و یه جورایی از جاده دوستی خارج میشدیم

و قطعا امروز به یادآوری بود برا سرعت رفتنمون.

خیلی غم تو دلم هست خیلی دلتنگم . هر وقت میدیدمت آروم میگرفتم و سبک میشدم

اینقدر حرفای ناگفته تو دلم مونده که دوست داشتم همه رو بگم .دوست داشتم بشینم روبروت

و از دلتنگی هام بگم .

نمیدونم چی میشه . اما دون همیشه تو کلکسیونم اونم تو بهترین جای ممکن تا ابد باقی میمونی

اونم فقط وفقط برا خود خودم هیچکسی تاآخر عمرم نمیفهمه بهم چی گذشت.

عزیز دلم تا آخر عمرم بخاطر همه چیزهایی که بهم دادی ممنونم.

حلالم کن



:: بازدید از این مطلب : 359
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : 16 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : دل سوخته

***

 

 

 

 

این عشقی که به من بخشیدی برای همیشه زنده خواهد ماند تو

همیشه آنجا هستی ،هنگامیکه فرو افتم ضعف مرا می ستانی و به

من نیرو وقدرت می بخشی و برای همیشه دوستت خواهم داشت و در

کنارت می مانم همچو فانوسی در تاریکترین شبها بالهایی خواهم بود،

که در طول پرواز یاری ات خواهم کرد و در طوفان سر کش ،سر پناهی

برای تو خواهم بود ...

 

***

وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره. .وقتی

ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی. وقتی پر از

سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه. وقتی دلت

خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه

ساخته. وقتی چشمات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که

حتی توی عکسش بهت لبخند میزنه. وقتی به انگشتات نگاه کردی به

یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد. وقتی

شونه هات خسته شد به یاد بیار کسی رو که شونه هاش ماله تو بود...

 

 

 

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : 8 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : دل سوخته

سلام

خوبم

 



:: بازدید از این مطلب : 480
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : 2 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : دل سوخته

دلواپسی‏هامو بگیر از من......غم‏هاتو ای آینه؛ حاشا کن


قدری بخند و روشنی‏ها رو.....تو چشم خیس من تماشا کن

تو سال‏ها هم‏زاد من بودی......تصویری از دیروز و امروزم

 


همّت کن و یاری کن، بگذار...........تا مهربونی رو بیاموزم


آینه؛ ای همسایه؛ کاری کن.....تا ساعتی پیش تو بنشینم


جز سایه‏سار مهربون تو........چیزی نه می‏خوامو نه می‏بینم


یک عمر دنبال چه می‏گشتم؟!.....در جاده‏های بی‏سرانجامی

یک عمر گشتم تا که فهمیدم......تو سایه‏بون خستگی‏هامی

 



:: بازدید از این مطلب : 507
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : 5 تير 1389 | نظرات ()